حقوق مردم

مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
گزارش پرونده وحدترویه قضایی ردیف ۹۹/۱۵ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه و رأی شماره ۷۹۳ـ ۱۳۹۹/۵/۱۴ به شرح ذیل تنظیم و جهت انتشار ارسال میگردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ غلامعلی صدقی

مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۹۹/۱۵ رأس ساعت ۳۰:۸ روز سه شنبه، مورخ ۱۴/۵/۱۳۹۹ ،به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیداحمد مرتضوی مقّدم، رئیس محترم دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد جعفر منتظری، دادستان محترم کل کشور و شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تالوت آیاتی از کالم هللا مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۷۹۳ ـ ۱۴/۵/۱۳۹۹ منتهی گردید.

الف: گزارش پرونده به استحضار میرساند: از شعب سوم و بیست و پنجم دیوان عالی کشور، با استنباط متفاوت از ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، در مورد قابل فرجامخواهی بودن قرار رّد درخواست اعاده دادرسی، آراء متفاوت صادر شده است که گزارش آن به شرح آتی تقدیم میشود: الف ( به حکایت دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۳۵۷ ـ ۱۳۹۲/۱۲/۵ ،شعبه سوم دیوان عالی کشور، در خصوص دادخواست اداره اوقاف و امور خیریه لاریجان، به طرفیت آقای سید عباس…، به خواسته احراز )اثبات( وقفیت و ابطال سند مالکیت، دادگاه عمومی حقوقی لاریجان، طی دادنامه شماره ۸۳/۱۰۶۳ ـ ۸۲/۵/۱۸، به ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی و مواد ۱۲۶۰ و ۱۲۸۰ و ۱۳۰۱ قانون مدنی، حکم به احراز مستندًا )اثبات( وقفیت پالک متنازٌعفیه و ابطال سند داده است و این رأی در شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، طی دادنامه شماره ۱۰۴۰ ـ ۸۴/۸/۸ مورد تأیید قرار گرفته است. سپس آقای سید عباس…، از این رأی درخواست اعاده دادرسی نموده و شعبه هفتم یاد شده پس از رسیدگی طی دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۱۵۱۶۰۰۱۳۱۰ـ۶/۸/۹۲ ،قرار رّد درخواست اعاده دادرسی را صادر کرده است و با فرجامخواهی از این قرار، شعبه سوم دیوان عالی کشور به موجب دادنامه صدرالذکر چنین رأی داده است: »فرجامخواهی از قرار رّد درخواست اعاده دادرسی شماره ۹۲۰۹۹۷۱۵۱۶۰۰۱۳۱۰ ـ ۶/۸/۱۳۹۲ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر مازندران موّجه نیست؛ زیرا رسیدگی و صدور حکم به وقفیت به استناد وقفنامه و اجاره نامه منعقده بین فرجامخواه و اداره اوقاف و معاینه و تحقیق محلی صادر شده است و جهات درخواست اعاده دادرسی به کار بردن حیله و تقلب در رسیدگی و نیز ارائه یک فقره نظریه کارشناس و اعالمیه اداره اوقاف مستند به نظر اهالی محل است، نظر به اینکه حیله و تقلب موردنظر قانونگذار محقق نیست و نظر کارشناس و اهالی محل هم صرف نظر از اینکه در پرونده موکول به رسیدگی قضایی و احراز صّحت و سقم آن ًا از مصادیق موضوع بند ۷ ماده۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی نمیباشد، و انطباق با واقعیت است، عنوان هرچند اداره اوقاف در مراحل رسیدگی از جمله فرجامخواهی اعتراض را رد کرده است. بنابراین استنباط و استنتاج دادگاه تجدیدنظر مطابق محتویات پرونده و دلیل و مستندات موجود در آن و قوانین موضوعه است و به ماده مرقوم و بند ب ماده ۳۶۸ و ماده ۳۷۰ همان اعتراضات هیچ یک، مؤثر در مقام نمیباشد، مستندًا قانون ضمن رّد فرجام خواهی دادنامه موصوف در نتیجه ابرام میشود.« ب( به حکایت دادنامه شماره ۹۸۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۳۵۱ ـ ۲۹/۷/۱۳۹۸ شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور ، وکالی آقای عباس … به طرفیت اداره اوقاف و امور خیریه لازیجان نسبت به دادنامه شماره ۱۰۴۰ ـ ۸/۸/۸۴ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران که طی آن وقفیت پلاک متنازع فیه احراز و سند مالکیت آقای عباس … ابطال شده است، درخواست اعاده دادرسی نمودهاند. دادگاه پرونده را مطالبه و مالحظه و قرار قبولی درخواست اعاده دادرسی صادر کرده و پس از تشکیل جلسه رسیدگی و برخی تحقیقات، با استدلال به اینکه دلیل جدیدی اقامه و ابراز نشده تا موجبات نقض حکم را فراهم آورد و جهات اعاده دادرسی نیز بند ۷ ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی بوده که جهت آن نیز تغییر نکرده، قرار رّد درخواست اعاده دادرسی صادر نموده است. وکلای خواهان از این قرار، فرجام خواهی نموده اند و شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، طی دادنامه صدرالذکر، چنین رأی داده است:

<< فرجام خواهی… نسبت به دادنامه شماره ۲۵۳ـ۱۱/۳/۹۸ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران قابل پذیرش به نظر نمیرسد؛ زیرا دادنامه فرجام خواسته از دادگاه تجدیدنظر صادر شده و آراء دادگاههای تجدیدنظر به جز موارد مصّرح در بندهای الف و ب ماده۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، قابلیت فرجامخواهی ندارد و دادنامه فرجام خواسته، جزء موارد مذکور به شمار نمیآید، لذا فرجامخواهی مردود اعالم میگردد.« چنانکه مالحظه میفرمایید، شعبه سوم دیوان عالی کشور، قرار رّد درخواست اعاده دادرسی صادر شده از دادگاه تجدیدنظر استان در دعوی مربوط به اثبات وقفیت را مشمول بند ب ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقالب در امور مدنی دانسته و وارد رسیدگی شده و حکم مقتضی صادر نموده است، اما شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، در موضوع مشابه، قرار رّد درخواست اعاده دادرسی صادر شده از دادگاه تجدیدنظر استان را مشمول هیچ کدام از بندهای الف و ب ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی ندانسته و فرجامخواهی از آن را مردود اعالم نموده است. بنا به مراتب، اختلاف استنباط از ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی در امور مدنی محقق شده و در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، درخواست طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور جهت ایجاد وحدت رویه را دارد .

معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامعلی صدقی

 

ب: نظریه دادستان کل کشور ، در خصوص پرونده ۹۹/۱۵ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شرح آتی اظهار عقیده میگردد: احترامًا نظر به اینکه به موجب ماده ۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱/۱/۱۳۷۹« آراء صادره از حیث قابلیت اعتراض و تجدیدنظر و فرجام تابع قوانین مجری در زمان صدور آنان میباشد…« و سایر مقررات سابق بر ماده ۴۳۵ مذکور به حکم مقرر در ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی قابلیت استناد ندارد و مستفاد از قسمت اخیر تبصره ماده ۴۳۵ قانون مذکور مبنی بر اینکه )سایر ترتیبات رسیدگی مطابق مقررات مربوط به دعاوی است( این است که مقررات مربوط به تجدیدنظر و فرجام شامل قرار رّد اعاده دادرسی نیز خواهد بود و با عنایت به اینکه در مواد ۴۲۶ و ۴۲۷ و ۴۳۷ و ۴۳۸ قانون مزبور، قانونگذار از واژه درخواست برای اعاده دادرسی استفاده کرده است، با این وصف به کار بردن واژه »دادخواست« برای اعاده دادرسی در مواد ۴۳۳ و ۴۳۴ و ۴۳۵ و ۴۳۶ همین قانون مشعر بر این است که تقاضا است و نحوه تقدیم آن به شکل دادخواست میباشد و منظور از درخواست در مواد پیشگفته، صرفًا تصمیم دادگاه هم بر خالف ظاهر تبصره ماده ۴۳۵ قانون مرقوم در پذیرش یا رّد آن میبایست ناظر بر همان دادخواست باشد، لذا مشمول بند ۱ قسمت ب ماده ۳۶۸ قانون مذکور خواهد بود و در نتیجه قرار صادره از دادگاه تجدیدنظر در خصوص رد دادخواست اعاده دادرسی حسب مورد قابل فرجام خواهی میباشد. از این جهت رأی صادره از شعبه سوم دیوان عالی کشور، صحیح تشخیص و مطابق موازین قانونی به نظر میرسد

 

ج: رأی وحدت رویه شماره ۷۹۳ـ۱۴/۵/۱۳۹۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور نظر به اینکه بند )ب( ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قرارهای مذکور در آن بند را مشروط به اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد، قابل فرجام خواهی دانسته است و با عنایت به اینکه قرار رد دادخواست اعاده دادرسی دعوی اثبات وقفیت، صادره از دادگاه تجدیدنظر استان به لحاظ اینکه اصل حکم راجع به آن قابل فرجامخواهی و جزء موارد احصائی در بند مذکور است، قرار مذکور به تبع حکم نیز قابل فرجامخواهی است؛ بنابراین رأی شماره ۰۳۵۷ ـ ۵/۱۲/۱۳۹۲ شعبه سوم دیوان عالی کشور که بر این اساس فرجامخواهی نسبت به قرار رد دادخواست اعاده دادرسی صادره از شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران را قابل استماع دانسته است، به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده میشود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲با اصالحات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان عالی کشور

.

  • Hello, guest
مطالب تصادفی
پادکست ها
موضوعات
موضوع را انتخاب کنید
مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
حقوق شهروندی
آخرین اخبار